حمله به غول یک مانگای نوشته شده و کشیده شده توسط Hajime Isayama میباشد که خیلی زود به شهرت و محبوبیت جهانی رسید . بیش از 52 میلیون نسخه از این مانگا به فروش رسیده که جزو پرفروش ترین مانگاهای تاریخ هست و با توجه به زمان انتشارش جایگاه خوبی کسب کرده .
با انیمه شدن مانگا محبوبیت این سری به شدت افزایش پیدا کرد چرا که انیمه چه از نظر منتقدان و چه از نظر طرفداران یک شاهکار به تمام معنا بود و تمامی نمراتی که این انیمه کسب کرده کاملا نشون دهنده ی این موضوعه ، در کنار انیمه دو فیلم Live action با همین نام به انتشار رسید که با توجه به هایپ بسیار انتظارات رو براورده نکرد .
داستان دو فیلم بر روی نیمه اول و نیمه ی دوم فصل یک انیمه تمرکز داشت هر چند هر دو فیلم از لحاظ اقتصادی یک موفقیت محسوب شدند اما منتقدان فیلم ها رو متوسط یا بد دونستن و معتقد بودن در حد و اندازه های این سری بزرگ نبودن
فصل دوم انیمه از امروز با 12 قسمت آغاز شد .
◾️ داستان انیمه :
انسانیت برای بقای خودش در بین دیوار هایی زندگی میکنه تا از دست غول ها در امان باشند، غول هایی که بدون هیچ دلیلی علاقه به خوردن انسان ها و منقرض کردن آنها دارند...
داستان بر روی ارن یگر و میکاسا اکرمن خواهر ناتنی ارن و دوست صمیمی انها ارمین ارلت تمرکز داره که به یک مدرسه ی نظامی ملحق میشن بعد از اینکه یک غول عظیم و یک غول زره پوش دیوار های شهر اونها رو خراب میکنن و بقیه ی غول ها به شهر حجوم میارن در همین حین مادر ارن کشته میشه و باعث میشه ارن ، میکاسا و ارمین که هیچکس براش باقی نمونده به مدرسه نظامی ملحق بشن و در راه نابودی غول ها قدم بزارن...
◾️ چرا باید حتما دید :
یک سوال کاملا بی مورد! اگه با دیدن نمرات ، محبوبیت و فروش این انیمه هنوز متقاعد نشدید که چرا باید این انیمه رو ببینید باید بگم این انیمه جزو خوش ساخت ترین انیمه های تاریخ با یک ایده ی ناب ، شخصیت های اصلی و مکمل عالی ، گرافیک محشر و موسیقی شاهکاره و در کنار اون با تراژدیک ترین انیمه ی تاریخ روبرو هستیم ، انیمه ای که گاهی اوقات ازش متنفر میشی ولی نمیتونی از دیدنش دست بکشی چون به شدت بهش وابسته میشی و بی صبرانه منتظر اپیزودای بعدی میمونی...
دوستان ( Friends) یک مجموعه کمدی در مورد شش دوست است که در منطقه منهتن شهر نیویورک زندگی میکنند و هر کدوم ماجراهای زیادی دارند، این مجموعه توسط دیوید کرین و مارتا کافمن از سال ۱۹۹۴ تا سال ۲۰۰۴ ساخته شد.
توی هر قسمت از این سریال که حدوداً 20 دقیقه است، یک یا چند ماجرا به صورت موازی دنبال می شه و توش پر از موقعیت های طنزه! شخصیت های این سریال نه می شه گفت کاملاً تخیلی هستن، نه می شه گفت نمونه اشون توی زندگی روزمره دیده نمی شه... بهترین توصیف شاید این باشه که آدم های این سریال شخصیت هایی هستن که کاریکاتورِ اشخاص واقعی جامعه اند!
سریال دوستان ، جوایز بسیاری به دست آورده ، از جمله شش جایزهٔ امی برای بهترین سریال کمدی، یک جایزه گوی طلایی، و 61 جایزه دیگر، و در مجموع این سریال 211 مرتبه نامزد جایزه های مختلف شده است ، همچنین این سریال در بیش از یکصد کشور جهان پخش شده است .
به دلیل شهرت بسیار زیاد این مجموعه در زمان پخش اولیه آن، شایعات در مورد به هم پیوستن دوباره عوامل برای ساختن چند قسمت ویژه بعد از پخش سری آخر به وجود آمد که همه ی اونها در حد شایعه هستن و هرگز حقیقت ندارند.
???? هرکس از این سریال و شخصیت هاش خوشش بیاد امکان نداره این سریال جزو 5 سریال برترش نشه .
سریال به هیچ وجه خسته کننده نیست و اگر دو فصل از سریال رو ببینید ، کاملاً وارد زندگیتون میشه و همیشه روتون تاثیر خوبی میزاره؛ همچنین موضوعات کمدی اون به هیچ وجه تکراری نیستن و تازگی همواره در این سریال احساس میشه .
نکته ی دیگه ای که لازمه بهش اشاره کنم صدای خنده ی سکانس هاست که اوایل شاید شما رو آزار بده اما طی چند قسمت عادی میشه ، بنابراین هرگز این شاهکار رو به خاطر این نکته ی ناچیز رها نکنین !
بیشرم (Shameless) نام سریال کمدی - درام آمریکایی میباشد که از شبکه شوتایم پخش میشود.
داستان این مجموعه در شیکاگو و در محلهای با نام کاناری ویل اتفاق میافتد و فیلمبرداری آن در ساوت لاندل و بربنک، کالیفرنیا در استودیوی وارنر بروز انجام شده است و پخش این سریال از ۹ ژانویه ۲۰۱۱ آغاز گردیده است .
توی این سریال هرنوع کثافت بازی که فکرش رو بکنین وجود داره .
داستان آنچنان پیچیدگی نداره . یک خانواده ی شش نفره که زندگی خودشون رو میکنن ولی این خانواده از بیخ و بُن مشکل داره ! درمقابلِ داستان ، شخصیت ها فوق العاده پیچیده هستند و خیلی هم خوب طراحی شده اند .
برای مثال فرانک پدر خانواده آدمی دائم الخمر هست و فقط هم به فکر خودشه و کلاً الکل روزش آماده بشه براش کافیه و دختر همین آدم اخلاقیاتی کاملاً متفاوت با پدرش داره و دوست داره تا میتونه به دیگران کمک کنه و دختر کاملاً اجتماعی هم هست !! سریال بطور کلی کُمدی عنوان شده اما بارِ درام سریال بیشتر است .
یک درامِ تاریک که حقایق زندگی رو به نمایش درآورده . مهمترین ویژگی که سریال رو بزرگ کرده این موضوعه که یک زندگی چقدر میتونه کثیف باشه و آدم رو به پایین بکشه و این زندگی کثیف چه نقش و مشکلاتی در تربیت و بزرگ شدن کودکان در یک خانواده و محل فاسد داره که تمام این مشکلات به صورت طنز تلخ به زیبایی بیان شده .
اگه میخواید از دیوونه بازی های یک پدر بی خیال و دار و دسته "گَلِگِرها" لذت ببرید Shameless بهترین گزینه است. تجربه بهم ثابت کرده هرکس شیملیس رو دیده خوشش اومده،امیدوارم شما هم همینطور باشید.
«بریکینگ بد» مجموعهای تلوزیونی است که در ژانر درام - جنایی و در 5 فصل برای شبکه AMC آمریکا از سال 2008 تا 2013 ساخته شد. «بریکینگ بد» به سرعت به یکی از تحسین شده ترین سریالهای تاریخ تبدیل شد بطوریکه از سایتهای معتبری همچون IMDB امتیاز 9.5 از 10 و Metacritic امتیاز 99 از 100 (برای فصل پنجم) را کسب کرده است.
این موفقیت ها به قدری ادامه یافت که با عنوان «ارزشمندترین سریال تاریخ» در کتاب رکوردهای گینس ثبت شد. قسمت آخر سریال Felina با تماشای همزمان 10.28 میلیون نفر در سراسر آمریکا تبدیل به پرتماشاگرترین برنامهی تاریخ تلوزیون کابلی آمریکا شد. برخی از منتقدان قسمت 14 از فصل پنجم سریال Ozymandias را "بهترین قسمت پخش شده در تاریخ تلویزیون" میدانند. این قسمت از سایت IMDB امتیاز 10 از 10 را گرفته است.
از موفقیتهای دیگر «بریکینگ بد» در طول 6 سال، نامزدی در بیش از 300 عنوان جایزه از جشنوارههای مختلف بود که توانست 94 تای آنها را تصاحب کند. از جمله 7 جایزه امی و 2 جایزه گلدن گلوب.
سازنده و تهیه کنندهی سریال وینس گلیگان است که کار تولید فیلم را در شهر آلبوکرکی (ایالت نیو مکزیکو آمریکا) به انجام رساند. وی که پیش از این کار در مجموعهی تلوزیونی The X-Filesرا تجربه کرده بود، طرح پیش نویس «بریکینگ بد» را به شبکههای معتبر ارائه داد اما با برخورد سرد آنها مواجه شد تا اینکه شبکه AMC برای ساخت آن به گیلیگان اعتماد کرد. اعتمادی که باعث شد هر دو طرف پیروز از آن خارج شوند.
کاراکتر اصلی سریال «والتر وایت» (با هنرنمایی برایان کرانستون) است که نقش یک دبیر شیمی سختکوش دبیرستان را ایفا میکند. او پس از آنکه از ابتلا به بیماری سرطانش اطلاع مییابد برای تامین مخارج خانواده خود، با کمک جسی پینکمن (با هنرنمایی آرون پال) –دانش آموز سابقش– دست به تولید مت آمفتامین (شیشه) میزند.
در سراسر سریال، والتر وایت نقش تولیدکننده و فروشندهأی شیشه را بر عهده دارد تا از این طریق منابع مالی خانوادهی خود را پس از مرگش تامین کند. به مرور ابعاد مختلفی از زندگی والتر وایت نمایان میشود و مشکلاتی بسیاری سر راهش قرار میگیرد. ورود او به حیطهی خارج از قوانین کشور در حالی اتفاق میافتد که برادر زنش در ادارهی مبارزه با مواد مخدر DEA مشغول به کار است...
شاید شما هم مثل من از سریالهایی که در آن یک شخصیت عادی به تدریج و آهسته اما پیوسته، در مسیری پیشرفت میکند، خوشتان میآید. راستش سلیقه عمومی ما همین است، بنابراین اگر شما هم چنین ذائقهای دارید، از دنبال کردن سیر تکامل «والتر وایت» و مسیرهای ناخوشایند اما ناگزیری که او مجبور میشود به آنها وارد شود، خوشتان خواهد آمد.
خلافکاران، پلیسها، معتادها و زوجهای سریال Breaking Bad همه خاکستری هستند، ما در این سریال پلیس باروحیه و بذلهگو و باهوشی داریم که از غلطیدن در مسیر اشتباه مصون نیست، همان طور که معتاد نیکنهادی داریم که سیر حوادث او را به جنایت میکشد. این یک تفاوت اساسی سریالهای غربی با سریالها ماست.
بریکینگ بد در عین حال به صورت واقعگریانه سلسله مراتب قدرت در دنیای خلافکارها و سیر صعود نزول افراد را در این دنیا نشان میدهد. این سریال نشان میدهد که چطور میشود با پولشویی، مدتی قانون را گیج و معطل کرد و یا اینکه احترام و وفاداری در دنیای مادون، تا به کی معنی دارد و میتواند ادامه پیدا میکند.
سریال، روزگار تیره معتادها را به خصوص در چند قسمت با پرهیز از شعارگرایی رسمی به خوبی به تصویر کشیده است، همان طور که ناکامی عوامل و رؤسای شبکههای قاچاق را نشان داده است. این مطلب نشان میدهد که برای ایجاد تأثیر زیرپوستی بر مخاطب، هیچ نیاز به دکلمه شعارها، پلیسهای ابرقهرمان معصوم یا زشتنمایی تصنعی خلافکارها نیست.در عین حال لحظات مفرح هم در سریال کمک نیست و تصور نکنید که همیشه با یک سریال جدی روبرو هستید.
مهمترین و رضایت بخش ترین دلیل ِ زیبایی این سریال هماهنگی بسیار خوب ِ ویژگی های ظاهری, نویسندگی, بازیگری, طنز, علم و موسیقی هست. هرکدوم باعث تقویت دیگری می شن : موسیقی و رنگ ها, نزول چشمگیر شخصیت والتر در مقابل نمود ِ انسانیت ِ جسی, طنز و تنش.
چیزی که وینس گیلیگان و شبکه ی معظّم AMC خلق کردن یک داستان ضدِّ قهرمان ِ بسیار عالیه. داستانی که از آنچه ممکنه درش پیش بیاد بی خبریم، بنابراین اگر از کسانی هستید که این سریال رو ندیدید بهتون پیشنهاد میکنم به سرعت دست به کار بشید و این شاهکار رو تماشا کنید .
آینه سیاه (Black Mirror) سریال تلویزیونی ساخت انگلیس است که در مورد رابطه انسان و تکنولوژی ست .
این سریال يكي از تلخ ترين و سياه ترين سريالهايي است كه تا به امروز درباره ی انسان عصر جديد و نقش رسانه در زندگي انسانها ساخته شده و سريالي است كه در آن ابزارآلات مدرنيته و رسانه شخصيت دارند و در قصه ی سریال محوریت دارند.
در این سریال شاهد تاثیرات تکنولوژی بر روی زندگی انسان هستیم؛درواقع این سریال جنبه ای اعتراض آمیز به این تکنولوژی ها و پیشرفت های آنها دارد.
برای مثال در قسمت اول شاهد دزديده شدن پرنسس جوان كاخ سلطنتي انگليس هستيم و پس از آن منتشر شدن ويديوي التماس پرنسس در سايتهاي معتبري مثل يوتيوب كه خواستة دزدان و تنها راه رهايياش را از روي نوشته ميخواند: «نخست وزير بايد در ساعت 4 عصر در يك برنامه ی زنده ی ويديويي با يك خوك رابطه جنسی برقرار كند!»
يكي از نكات مثبت و در عين حال زجرآور سريال اين است كه در هيچ كدام از قسمت های سریال شاهد يك پايان خوش نيستيد و شما محکومید به عنوان يك مخاطب، چه در ابتدا و چه در انتهاي هر قسمت، با دیدن انسانهاي درمانده با حقيقت رسانه و تكنولوژي روبه رو شوید.
همچنین فضا و اتفاقات فيلم فقط مختص انسان امروز نيست؛ براي نمونه در قسمتي از اين سريال شاهد استفاده از وسيلهاي هستيم با نام «تراشه ی مغزي» كه به کمک آن، بشر میتواند رخدادهای روزانه زندگي را با چشم خود ضبط و ثبت کند. همين توانایی زندگي يك زوج جوان را به نابودي میکشاند.
جذابترين ايدهها بدون ادعا و در ساده ترين شكل ممكن توسط سازندگان اين سريال به تصوير كشيده شده اند كه حتی هر قسمت را تا یک فیلم سینمایی ارتقا میدهد.
با توجه به اينكه سريال «آينه سياه» از 7 فيلم مجزا تشكيل شده به همين خاطر نمیشود يك قضاوت كلي درباره ی همه ی قسمتهاي سريال انجام داد بلكه بايد هر قسمت را از نظر ساختار مجزا در نظر گرفت و در خصوصش بحث كرد.
در کل باید گفت مليت سریال، انگليسي است، با همان ويژگيهاي مثبت و ثابتي كه هر مخاطب و بيننده ی حرفهايي از نمونه سريالهاي انگليسي سراغ دارد كه برخي از آنها براي نسلهاي گذشته تبديل به نوستالژي شده (در نمونه هایی چون شرلوك هلمز، پوارو، خانوم مارپل )... و برخي ديگر مثل سريال Downtown Abbey و Sherlock جزو محبوبترين سريالهاي كشورهاي آمريكا و حتي خاورميانه است.اين دو سريال حتي در جشنواره هاي معتبر آمريكايي بيشتر از رقباي آمريكايي خودشان تحويل گرفته شده اند!
آينه هاي سياه یکی از مهمترين اتفاقهای زندگي يك سريال بين يا به عبارت صحيح تر «سريال باز» واقعي است!
???? سخن آخر:
اگه طرفدار سريال هاي شاهکار بريتانيايي هستيد پيشنهاد ميکنم حتما اين سريال رو ببينيد. ريزه کاري هايي که توي اين سريال رعايت شده رو توي سريال هاي زيادي نميشه مشاهده کرد؛این سریال آن قدر زیبا و تلخه که کاملا شما اون رو احساس خواهید کرد و از اون لذت خواهید برد.
تعریف و تمجید های من از سریال به منزله این نیست که شما با یک سریال عام پسند طرف هستید بلکه می خواهم بگویم سریال واقعا یک سریال خاص هست و ممکنه بعضی دوستان رو راضی نکنه پس با این دید به سریال نگاه کنید که سریال یک سریال خاص هست.
همچنین حداقل از نظر من باید بیش از 10 سریال مختلف دیده باشید تا درک بهتری از سریال ها داشته باشید و حتما و حتما این سریال رو مواقعی که حوصله دارید نگاه کنید.
دنیای غرب (Westworld) مجموعه تلویزیونی آمریکایی در ژانر علمی–تخیلی و هیجانی ساخته جاناتان نولان و جی. جی. آبرامز و لیزا جوی است سوژه سریال « وست ورلد » برگرفته از فیلمی به همین نام که در سال 1973 توسط مایکل کرایتون ساخته شد، می باشد.
داستان سریال در دورانی روایت می شود که انسانها توسط تکنولوژی به دوران غرب وحشی و شهری مجازی به نام وست ورلد فرستاده می شوند تا در آنجا از میزبانانی که قدرت مقابله با آنها را ندارند سوء استفاده کرده و حتی دوئل های خونباری به راه بیندازند .
شبکه HBO تبلیغات فراوانی برای سریال جدید خود انجام داده و از آن با عنوان « بمب » جدید یاد کرده است و گفته می شود که « وست ورلد » حتی قادر خواهد بود تا جایگزین مناسبی برای « بازی و تاج تخت » باشد. با توجه به منتشر شدن شش اپیزود نخست از این سریال، این امیدواری چندان هم دور از ذهن نیست.
« وست ورلد » داستان همیشه جذاب تقابل هوش مصنوعی با خالق خود را به تصویر می کشد. اما برخلاف فیلمهایی نظیر « فراماشین » که به این مقوله بصورت احتیاط آمیز نگاه می کرد، در « وست ورلد » جها به دو جبهه متفاوت میزبانان و مهمانان تقسیم شده که طی آن، انسانها بصورت فیزیکی وارد دنیای شبیه سازی شده می شوند و قادر خواهند بود تا با میزبانان هرطور که می خواهند رفتار کنند.
ما به درون دنیای پیچیده و عمیقی پرتاب میشویم که بهطرز دوستداشتنیای عجلهای برای عوض کردن سریع دندهی خط داستانیاش ندارد. درست مثل رباتهای در صحنه، تکههای داستان با وسواس کنار هم قرار گرفتهاند و درست مثل آنها، داستان ظرفیت رها کردن جهنمی که در زیر سطحش میجوشد را دارد و البته این سریال زیبایی برای تماشا کردن است، به خاطر پسزمینههای حماسی و خیرهکنندهی سریال که با معما و موسیقی خارق العاده آمیخته شده که در همان ابتدای راه مخاطب را تشنه و کنجکاو نگه میدارد که این همان راه موفقی است که اکثر سریال های بزرگ پیموده اند .
برای آن دسته از کسانی که عاشق قصهاند- آن هم دنیا دنیا قصه! "وستورلد" در حد "بازی تاج و تخت" توی خال میزند.
لیست سیاه (The Blacklist) مجموعه تلویزیونی ساخت شبکه ان ابی اس است. ساخت مجموعه از سال ۲۰۱۳ شروع شده است. داستان این سریال پیرامون شخصی به نام Raymond Reddington است که نام مستعار او Red است
او تبهکاری بسیار مشهور است که مدت زیادی است که مامورین پلیس و اف بی ای به دنبال او هستند یک روز ناگهان او تصمیم میگیرد که خود را به پلیس معرفی کند و به کمک پلیس بقیه تبهکار ها را دستگیر کند ولی برای این کار یه شرایطی دارد او فقط به یک مامور تازه وارد اف بی ای یعنی Liz Keen همکاری میکند...
کارگردان این سریال آقای Joe Carnahan که از کارهای قبلی او به The A Team میتوان اشاره کرد است و نویسندگی و سازنده ی اصلی این سریال بر عهده ی Jon Bokenkamp میباشد . از تیم بازیگری این سریال میتوان به James Spader و Megan Boone اشاره کرد .
” لیست سیاه ” از اون دسته سریال هایی هست که بی سر و صدا کار خودش رو شروع کرد و خیلی معمولی پیش میرفت تا اینکه هرچی میگذشت طرفداران و بیننده هایِ بیشتری کسب کرد و تونست خودش رو یه سریال مستقل و خیلی خوب ببینه .
در طول سریال ما میبینیم که FBI و ” لیز ” با کمک ” رِد ” افرادی رو دستگیر میکنن که حتی FBI از حضورشون هم خبر نداشته ولی این تعقیب و گریز ها و دستیگری ها به این سادگی نیست و حتی هدف ردینگتون از همکاری با FBI و لیزی فقط تحویل دادن این افراد نیست که ما در طولِ سریال با خیلی از حقایق روبرو میشیم و همینطور سوال هایِ زیادی رو در ذهن بیننده ایجاد میکنه
درسته سریال از شبکه ایه که احتمال کنسل شدن سریال هارو زیاد میکنه ولی در طول این سه فصل سریال ثابت کرد که با کنسل شدن فاصله ی بسیار زیادی داره و حالا حالا ها کنسل نخواهد شد و لیاقت یه پایان فوق العاده رو داره . بدون شک یکی از هیجان انگیز ترین سریال های درحال پخش رو شاهد خواهید بود و واقعا با این تیم بازیگری و داستان قوی نباید این سریال رو از دست داد
آشنایی با مادر ( How I Met Your Mother) یک مجموعه تلویزیونی کمدی آمریکایی محصول شبکه سیبیاس است که برای اولین بار در ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۵ پخش شد. این مجموعه توسط کارتر بیز و کریگ توماس ساخته شده است.
در این سریال، باب صجت به عنوان صدای آیندهٔ بازیگر اصلی، تد موزبی (جاش ردنر)، در سال ۲۰۳۰ به پسر و دخترش خاطراتی را یادآوری میکند که منجر به ملاقات او با مادرشان (همسر تد) شده است، که داستان را از قسمت اول به زمان گذشته برمیگرداند و خاطرات را نقل میکند. کاراکترهای اصلی دیگر آشنایی با مادر مارشال اریکسن (جیسون سیگل)، رابین شرباتسکی (کوبی اسمالدرز)، بارنی استینسون (نیل پاتریک هریس) و لیلی آلدرین (آلیسون هانیگان) میباشند.
آشنایی با مادر از نظر منتقدان سریال موفقی توصیف شده است. این مجموعه برنده پنج جایزهٔ امی شده و در سال ۲۰۰۹ نیز نامزد دریافت جایزه بهترین سریال کمدی شد. فصل نهم فصل پایانی این سریال بود در آوریل سال ۲۰۱۴ به پایان رسید.
ایده اصلی این فیلم این بود که "بیا در مورد دوستان و کارهای احمقانهای که در گذشته در نیویورک انجام میدادیم بنویسیم،" که توسط بیز و توماس تعریف شده بود. این دو شخص، کاراکترهای فیلم را از بین شخصیتها و دوستان خودشان بیرون کشیدند. شخصیت تد در سریال در شبیه بیز و شخصیتهای مارشال و لیلی شبیه توماس و همسرش میباشند.
بار مکلارن که بیشتر سکانسهای سریال نیز در آن فیلمبرداری میشود، یکی از بارهای شهر نیویورک است که نام اصلیاش مکجی است. این بار ویژگیهایی که بیز و توماس دنبالش بودند را داشت و آنها انتخابش کردند. نام بار نیز از نام دستیار بیز، کارل مکلارن گرفته شدهاست. نام متصدی بار نیز کارل است.
ضبط هر اپیزود این سریال حدود سه روز طول میکشد، البته بیشتر سریالهای کمدی موقعیت، در یک روز کار فیلمبرداریشان تمام میشود. سپس کار اپیزود که به پایان رسید، آن قسمت برای عدهای پخش میشود و صدای خندهٔ آنان روی آن قسمت ضبط میشود.
آشنایی با مادر شما را می خنداند ، به قضاوت وا می دارد ، نکات زیادی را به شما می آموزد و باعث می شود به این موضوع فکر کنید که چقدر دوستان این چنینی این روزها کم شده است. دوستانی که باهم دعوا می کنند ، همدیگر را ناراحت می کنند و حتی بهم فحش های ناجور می دهند اما در نهایت مثل کوه پشت هم هستند و نمی گذارند هیچ چیزی دوستی بینشان را از بین ببرد.
اگر بخواهیم مقایسه ای بین این سریال و سریال دوستان داشته باشیم شاید بارز ترین نکته را بتوان امروزی تر بودن شخصیت های HIMYM دانست. شخصیت هایی که دائم مشغول اسفتاده از موبایل و اینترنت هستند ، آیفون دارند و وب سایت و وبلاگ می سازند. بنابرین شما نزدیکی بیشتری با آنها احساس خواهید کرد .
نکته جالب این سریال این است که با وجود تفاوت مثل زمین و آسمانی که بین فرهنگ جامعه ما و آمریکا در روابط بین دختر و پسر وجود دارد ، باز هم موقعیت های آشنایی زیادی را در آن پیدا می کنید که ممکن است برای شما یا دوستانتان اتفاق افتاده باشد. موقیعت هایی که در عین طنز بودن بسیار آموزنده هم هستند ... .
این سریال فوق العاده در ژانر تاریخی و وسترن ساخته شده است.داستان آن در دهه ی ۱۸۷۰ میلادی و در کمپی به نام Deadwood در منطقه ی داکوتای جنوبی رقم می خورد که مردم از اقصی نقاط کشور به آن آمده اند تا به رویای یک شبه پولدار شدن جامه ی عمل بپوشانند.هدف آن ها یافتن طلاست.
دد وود شهری بی قانون است و قانون در آن را فردی به نام Al Swearengen تعیین می کند.فردی که مدیر سالنی به نام Gem است که به نوعی مرکز لهو و لعب این شهر است.او با افرادی که مانع او و کسب سود او باشند مقابله می کند و قانون را به سبک خودش اجرا می کند.
بدون شک بازی Ian McShane (در نقش آل) نقطه ی قوت این سریال است.او شخصیتی است بی ادب ، تأثیر گذار ، قدرتمند ، خشن و در عین حال دلسوز و بسیار پیچیده است که که قطعا بعد از دیدن سریال جز شخصیت های محبوب و ماندگار سریالی شما خواهد شد.
اما نکته جالب در مورد این سریال که ارزش کار را بیشتر میکند، این است که شهر دد وود و بسیاری از کرکترها و اتفاقات سریال واقعی هستند و در همین راستا داستان کاملا شخصیت محور است و از هیجان و معما های لحظه ای و پیچیده خبری نیست.
اما حرف اخر در مورد این سریال اینکه Deadwood سریالی نیست که هر کسی آن را بپسندد اما اگر به دنبال یک سریال قوی از همه ی جهات هستید دیدن آن را به شما پیشنهاد می کنم.
پیکی بلایندرز یک دارو دسته ی جنایتکار واقعی در بیرمنگهام انگلستان هستند که بعد از جنگ جهانی اول در خانواده ی شلبی تشکیل شد. سردسته ی گروه فردی به شدت خطرناک و جاه طلب و بلند پرواز به اسم " تامی شلبی " است.
که پس از مدتی این گروه مورد توجه ی دولت قرار میگیره و یک سربازرس از پاسبانی سلطنتی ایرلند به نام "کمبل"، از طرف وزیر وقت "وینستون چرچیل"، از بلفست به بیرمنگهام فرستاده میشه تا جلوی فعالیت های این گروه رو بگیره و شهر رو از خلافکارها پاک کنه غافل از اینکه...
این سریال زیبا ساخته ی شبکه ی BBC 2 بریتانیاست که شبکه ی Netflix نیز به دلیل محبوبیت زیاد این سریال حق پخشش رو خریداری کرده است .
از نقطه قوت های این سریال میشه به موسیقی عالی و شخصیت پردازی فوق العاده و همچنین بازی بی نظیر Cillian Murphy در نقش تامی شلبی ؛ Paul Anderson در نقش آرتور شلبی و Tom Hardy در نقش الفی سالامونز اشاره کرد که البته تام هاردی از فصل دوم به این سریال پیوسته است .
این سریال با داستان عالی خودش بار ها شما رو شگفت زده خواهد کرد به طوری که پس از دیدن این سریال به تمامی عوامل آن درود خواهید فرستاد ! لازم به ذکره که این سریال برای فصول چهارم و پنجم (پایانی) تمدید شده است .