یک نوجوان هندی-آمریکایی که با هویت فرهنگی خود دست و پنجه نرم می کند، با بهترین دوست خود درگیر می شود و در این روند، ناخواسته موجودی شیطانی را آزاد می کند که با تغذیه از تنهایی او قوی تر می شود...
جان کرامر به امید درمان معجزه آسایی برای سرطان خود به مکزیک سفر میکند. او میخواهد با یک عمل پزشکی خطرناک و آزمایشی سرطان خود را درمان کند، ولی تنها متوجه میشود که کل قضیه برای کلاهبرداری از افراد آسیب پذیر است...
در ساحل جرسی، یک خرچنگ زمینی اهل شهر و یک خرچنگ دریایی توریست عاشق هم میشود. اما دوستان و خانوادههایشان با این رابطه مخالف هستند. یک طوفان این دو را از خانه دور می کند و عشقشان آنها را به یک ماجراجویی میکشاند...
لیزا برای تامین زندگی بهتر برای خود و دخترش، در یک شرکت داروسازی ورشکسته مشغول به کار می شود. او با فروش محصولات این شرکت، به موفقیت می رسد و وارد زندگی مرفهی می شود. اما این موفقیت، او را در توطئه جنایی فدرال قرار می دهد.
یک نگهبان امنیتی که با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کند، در پیتزا فروشی فردی فزبر مشغول به کار می شود. در اولین شب کاری اش، متوجه می شود که شب ها در این پیتزا فروشی ترسناک اتفاقات عجیب و غریب رخ می دهد و او باید راز آن را کشف کند...
پس از رخدادهای انتقامجویان: عصر اولتران، ثور بدون چکش خود میولنیر در دنیای دیگر زندانی شده است و در آنجا باید به منظور بازگشت به موقع به آسگارد و جلوگیری از رویداد محتمل الوقوع راگناروک (نبرد پایانی و فرجام کار جهان در اساطیر اسکاندیناوی)، توسط شخصیت بد ذات هلا در یک مبارزه به سبک گلادیاتورها در مقابل دوست قدیمیاش هالک قرار گیرد...
داستان پیدایش شکارچی در جهان ملت کومانچ در 300 سال پیش. نارو، یک زن جنگجوی ماهر، برای محافظت از قبیله خود در برابر یکی از اولین شکارچیان بسیار تکامل یافته ای که روی زمین فرود آمد، می جنگد...
یک برخورد اتفاقی بین دو غریبه، روهان و ریت، آنها را به بازدید از زادگاه ریت در راجستان می فرستد، جایی که آنها راز قدیمی را کشف می کنند که منجر به وحشت می شود...
داستان یک زن به نام برین آدامز که در خانهای که در آن بزرگ شده، به تنهایی زندگی میکند و ناگهان با حضور موجودات بیگانه خارج از این دنیا روبرو میشود...
سوزومه، دختر 17 سالهای است که درون شهری آرام در کیوشو زندگی میکند، در حین سفر با مردی جوان مواجه میشود که به او میگوید: «من دنبال یه در میگردم». او را تعقیب میکند و در میان ویرانههای کوهستانی دری فرسوده پیدا میکند، انگار آن در تنها چیزی است که از تمام ویرانی ها به سلامت بیرون آمده است. انگار چیزی سوزومه را به سمت در میکشاند، در همین حین سوزومه خود را در حالی که به در رسیده است میبیند. خیلی زود درها یکی پس از دیگری در نقاط مختلف ژاپن شروع به باز شدن می کنند. بخاطر بلایایی که از آن سوی درها بر سر مردم روانه میشود، بایستی درها بسته میشدند. به نظر میرسید در آسمان مکانی که سوزومه واردش شده بود ستارگان، غروب خورشید و آسمان صبحگاهی تمام وقت با یکدیگر ترکیب شده بودند. به سبب این درهای مرموز، "سفر قفل کردن درها"ی سوزومه، آغاز میشود.
فرزندان بزرگترین جاسوسان مخفی جهان به طور ناخواسته به یک توسعهدهندهی بازی قدرتمند کمک میکنند تا یک ویروس رایانهای را آزاد کند. این ویروس باعث میشود که او بتواند بر روی همهی فناوریها کنترل پیدا کند. حال آنها باید خودشان جاسوس شوند تا والدینشان و جهان را نجات دهند....