تایلر ریک یکی از مزدوران بی هراس بازار سیاه است. او مامور شده است که فرزند یکی از روئسای خلافکار که به گروگان گرفته شده است را نجات دهد و...
این فیلم داستان دو نوجوان دردمند و عاشق را روایت میکند که به بیماری نادر فیبروز سیستیک مبتلا هستند. آنها به علت بیماری مشترکشان درمییابند که باید همیشه یک فاصلهی پنج فوتی را از هم رعایت کنند و…
ابن فیلم به بررسی گذشته یک زن و ماجراهایی که برایش اتفاق افتاده و داستان هایی که برای زنده ماندش دارد میپردازد...
در زمانی (در آینده) در لندن الکس دلارج (مکداول) رئیس دوستانش (یا Droogs) است یعنی پیت (مایکل تارن)، جورجی (جیمز مارکوس) و دیم (وارن کلارک). یک شب آنها بعد از مستی بخاطر نوشیدن میلک پلاس (شیری که با مواد روانگردان مخلوط شده) بدنبال انجام یکی از آن «خشونتهای افراطی» میروند؛ ابتدا پیرمردی ولگرد (با بازی پائول فارل) را کتک میزنند و بعد با گروه بزهکار رقیب که بیلی بوی (ریچارد کانات) آنها را رهبری میکرد کتککاری میکنند. یک ماشین میدزدند و به خانهٔ نویسنده اِف. الکساندر (پاتریک مگی) میروند و آنقدر آقای الکساندر را میزنند که برای بقیه عمرش زمین گیر میشود. سپس الکس درحالیکه آهنگ معروف آواز زیر باران را میخواند به همسر آقای الکساندر (آدرین کُری) تعرض میکند.
این فیلم داستان دختری جوان به نام کتی را به تصویر می کشد که در یک پناهگاه تاریک زندگی میکند، چراکه نور آفتاب برای وی مرگبار و کشنده است و هیچ درمانی نیز برای بیماری وی پیدا نشده است.
داستان عشق واقعی و الهام بخش رابین و دیانا کاوندیش، آنها زن و شوهری پرماجرا هستند که در مقابل یک بیماری لاعلاج تسلیم نمیشوند. این اثر نخستین فیلم به کارگردانی اندی سرکیس میباشد.
در این فیلم ما جسی و سلین را بعد از تقریبا دو دهه از آشنایی آنها که در سن 9 سالگی شان بر روی قطار عازم وین اتفاق افتاده است شاهد خواهیم بود …
یک دختر جوان در شهر نیویورک تلاش زیادی میکند که به قطار ساعت 1:30 به شهر بوستون در ایالت ماساچوست برسد ولی در راه کیف وی دزدیده میشود...
یک جوان فقیر و احساساتی عاشق دختری ثروتمند می شود و به او احساس آزادی می دهد. اما آنها خیلی زود به خاطر تفاوتهای اجتماعی شان از هم جدا می شوند...
داستان در مورد دو فرد جوان است که هرکدام متعلق به دنیای متفاوتی هستند، و عاشق یکدیگر شده اند...