بیش از هزار سال قبل از وقایع "The Witcher"، هفت طرد شده در دنیای الف ها در تلاش برای مقابله با یک امپراتوری قدرتمند به یکدیگر می پیوندند.
جنیفر والترز - یک وکیل متخصص در پرونده های حقوقی فوق بشری - باید زندگی پیچیده یک فرد مجرد 30 ساله را که اتفاقاً یک هالک سبز 6 فوتی 7 اینچی نیز هست بگذراند.
چیزی واقعاً عجیب در مورد خدمتکاری که من تازه استخدام کردم وجود دارد! هیچ فرد عادی نمی تواند اینقدر زیبا باشد، یا غذای شگفت انگیزی خوشمزه بپزد، یا قبل از اینکه بخواهم دقیقا بداند من چه می خواهم. او باید از جادو استفاده می کند - درست است، طلسم تنها چیزی است که می تواند توضیح دهد که چرا هر وقت به او نگاه می کنم سینه ام اینقدر سفت می شود. سوگند می خورم، من می خواهم به آنچه که این خدمتکار را بسیار ... مرموز می کند، برسم!
یک داروشناس و محقق جوان در ژاپن به نام یاکوتانی کانجی بر اثر کار بیش از حد درگذشت و در دنیایی موازی که شبیه اروپای فانتزی قرون وسطایی بود، تناسخ یافت. او به عنوان Falma de Medisus، شاگرد 10 ساله یک داروساز معروف دربار سلطنتی، که به مهارت های غیرانسانی توانایی دیدن از طریق بیماری، خلق مواد و تخریب مادی دست یافته بود، تناسخ یافت. در جامعهای که در آن شیوههای پزشکی مشکوک بیداد میکنند، افزایش قیمتها از طریق انحصار صنف داروسازان و داروهای خوب در دسترس مردم عادی نیست که او تصمیم گرفت از دانش خود برای تغییر جهان استفاده کند. او توسط ملکه وقت شناخته شد و اجازه افتتاح داروخانه در گوشه شهر را گرفت. او تصمیم گرفت تقلبی را که جهان را فراگرفته است از بین ببرد و دارویی واقعاً مؤثر را که با استفاده از فارماکولوژی امروزی ساخته شده بود به مردم عادی تحویل دهد.
آه، دبیرستان. آیا جای بهتری برای شروع دوباره بعد از یک رابطه وحشتناک دوران راهنمایی وجود دارد؟ جواب منفی! اینطور نیست مگر اینکه سابق شما در همان مدرسه شما تحصیل کند و اکنون خواهر و برادر ناتنی شما باشد. چیزی که قرار بود پناهگاه آرامش باشد، جایی که بتوانم دیگر او را نبینم، به یک کابوس زنده تبدیل شده است! به هر کجا که نگاه می کنم، او را می بینم - در خانه، در مدرسه، در کلاسم. هیچ راه فراری نیست! او حتی ادعا می کند که او خواهر یا برادر بزرگتر است. او مثل جهنم است! اما من به او نمی بازم. بالاخره من برادر بزرگترم در این وضعیت جدید خانوادگی. درست است، ما اکنون خانواده هستیم. مهم نیست قبلا چقدر فکر می کردیم که همدیگر را دوست داریم، رنگ واقعی یکدیگر را دیدیم و متوجه شدیم که برای همدیگر ساخته نشده ایم. به همین دلیل است که اگرچه ممکن است به خاطر پدر و مادرمان یک خواهر و برادر رفیق را ادامه دهیم، اما همه چیز هرگز به حالت سابق بر نمی گردد.
دانشآموز دبیرستانی، میچیو کاگا، بیهدف در زندگی و اینترنت پرسه میزد، وقتی میبیند که از یک وبسایت مخفی به دنیایی فانتزی منتقل شده است - به عنوان یک مرد قوی که میتواند از قدرتهای «تقلب» استفاده کند. او از قدرت خود برای تبدیل شدن به یک ماجراجو، کسب درآمد، و گرفتن حق ادعای دخترانی که زیبایی در حد بت دارند استفاده می کند تا حرمسرای خود را تشکیل دهد.
داستان روی آلتو گلدفیلد متمرکز است، دانشآموزی در یک آکادمی جادویی که قصد دارد تمام جادوها را به تسلط برساند. با این حال، هنگامی که او در آستانه شکست در کلاس در مورد جادوی فراخوانی است و در خطر یک سال عقب افتادن است، یک گریمور احضار کننده قدیمی را پیدا می کند. به دنبال دستورات آن، او یک دایره جادویی می نویسد، و در نهایت یک شیطان قدرتمند به نام ورمئل (Vermeil) را که مدت ها پیش مهر و موم شده بود، احضار می کند و اون رو آشنای خودش میکند.
بایرون سیتی -- شهری از نوع مگا شناور در اقیانوس آرام که به هیچ کشور خاصی تعلق ندارد. این شهر به عنوان معدن ارگونیوم، یک منبع انرژی جدید، در حال حاضر بیشترین توجه را در جهان دارد و در اینجا موارد خاصی که توسط شیاطین به نام "D Hazards" ایجاد می شود، اغلب رخ می دهد. تنها تعداد انگشت شماری از مردم وجود D Hazards را می دانند. آنها توسط PMC ها (شرکت های نظامی خصوصی) اداره می شوند. شو مرد جوانی است که در شهر بایرون زندگی می کند و چنین شرکتی را اداره می کند، اما شرکت او کوچک است. علاوه بر این، او شغل خود را انتخاب می کند، بنابراین او همیشه درگیر پول است. زندگی او چه به صورت عمومی و چه خصوصی توسط دختر دبیرستانی زیبای کیسارا که در مدرسه ای در شهر بایرون تحصیل می کند حمایت می شود.
ناگی اومینو، فوق دانشآموز 16 ساله، دانشآموز سال دوم دبیرستان آکادمی مگوروگاوا، در بدو تولد تغییر یافت. او در راه رفتن به یک شام برای ملاقات با والدین خود، به طور تصادفی با اریکا آمانو وحشی و صریح آشنا می شود که مصمم است ناگی را دوست پسر جعلی خود قرار دهد زیرا او هرگز نمی خواهد واقعاً ازدواج کند. اما هنگامی که ناگی به شام می رسد، متوجه می شود که والدینش تصمیم گرفته اند با ازدواج راحت او با دختری که پدر و مادرش بزرگ کرده اند ازدواج کند... که معلوم می شود کسی جز خود اریکا نیست!
در زندگی گذشته خود، او به عنوان شیطان لرد وارواتوس، یک کاربر جادوگر و فرمانروای قدرتمند شناخته می شد. اما او پس از از دست دادن دوستان و عزیزانش در طول به قدرت رسیدنش تنها بود، بنابراین در لحظات مرگش، وارواتوس طلسم تناسخ را انجام داد تا شانس دوباره ای برای داشتن یک مرد معمولی داشته باشد. در ابتدا به نظر می رسد که این کار نتیجه خواهد داد - او هزاران سال بعد به عنوان روستایی آرد دوباره متولد شده است. متأسفانه برای او، خاطراتش هنوز دست نخورده هستند و او نمی داند که در طول زمانی که گذرانده است چقدر از دست رفته است، و به نظر می رسد که این به قیمت زندگی عادی او تمام می شود.